کد مطلب:129808 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:137

ام کلثوم رودرروی ابن زیاد
شیخ صدوق می نویسد: ابن زیاد ملعون پیكی نزد ام كلثوم فرستاد و گفت: خدای را سپاس كه مردانتان را كشت! آنچه را كه بر سر شما رفت چگونه می بینی؟

فرمود: ای ابن زیاد، اگر چشم تو به قتل حسین (ع) روشن شد، بدان كه بارها چشم جدش به او روشن گشته بود. حضرت او را می بوسید، لبهایش را می مكید و او را بر دوش خود سوار می كرد. ای ابن زیاد، برای جد او پاسخی آماده كن كه در روز قیامت دشمن تو خواهد بود. [1] .



[1] امامي صدوق، ص 139، مجلس 30، حديث شماره 1. شايد اين سخن كه مي گويد: «ابن زياد ملعون پيكي نزد ام كلثوم فرستاد» اشاره به اين است كه ابن زياد او را براي بار دوم به مجلس خويش فراخواند. همان طور كه مرحوم مقرم در المقتل، ص 326 بر اين باور است در اين روايت روشن نيست كه ام كلثوم خواهر حسين (ع) است يا دخترش. اين در حالي است كه جز در اين كتاب جايي نيامده است كه حسين (ع) دختري به اين نام داشته است... اسفرايني در كتاب نورالعين في مشهد الحسين (ع)، ص 42 مي نويسد: آنگاه ابن زياد گفت: ام كلثوم كدامتان است؟ فرمود: اي دشمن خدا از من چه مي خواهي؟ گفت: خداوند شما را زشت گرداناد! حضرت فرمود: اي ابن زياد: خداوند فاسق و دروغگو را زشت مي گرداند! و تو فاسق و دروغگويي، مژده باد تو را به آتش! او از سخنش به خنده آمد و گفت: اگر در آخرت به آتش رفتم به مقصود و آرزويم رسيده ام. فرمود: واي بر تو! زمين را از خون اهل بيت سيراب كردي. گفت: تو نيز مانند پدرت سجع مي گويي! اگر تو زن نبودي گردنت را مي زدم. فرمود: اگر من سجع نمي گفتم در مقابل تو ايستاده نبودم كه نيك و بد به من نگاه كند. چادرم را غارت كرده اند! و برادرانم بدون پوشش در حضور تواند! در مقتل منسوب به ابومخنف (ص 164)، متن گفت و گوي ميان ام كلثوم و ابن زياد، نزديك به همين عبارات آمده است!.